ماجرای تبدیل شدن شهر زاوه به تربت حیدریه پس از حمله مغول ها
همه ما شهر تربت حیدریه را میشناسیم؛ اما کمتر کسی ماجرای شکلگیری شهر تربت حیدریه بر روی ویرانههای یک شهر دیگر را میداند. در این مقاله به سراغ سخنان یکی از پژوهشگران خراسانی میرویم تا ماجرای تبدیل شدن شهر زاوه به تربت حیدریه پس از حمله مغول ها را به شما شرح دهیم. در ادامه همراه گردشی تاپ باشید.
رجبعلی لبافخانیکی درباره این موضوع گفت:
پس از ویرانی زاوه و قتلعام مردم توسط مغولها، اندک مردم باقیمانده و آواره در جوار خانقاه و آرامگاه قطبالدین حیدر جمع شدند و تربتحیدریه را بنا نهادند.
او ادامه داد:
از اوایل قرن هفتم هجری قمری تربتحیدریه بر گرد خانقاه و آرامگاه «قطبالدین حیدر» در حدود 28 کیلومتری شهر ویران شده زاوه بنا و بعدها جایگزین آن شهر شد؛ زاوهای که به دستور چنگیزخان مغول به گونهای ویران شده بود که در نقشه جغرافیا نیز دیگر وجود نداشت.
این پژوهشگر افزود:
«عطاملک جوینی» داستان ویرانی زاوه توسط 30 هزار جنگجوی مغولی که در تعقیب «سلطان محمد خوارزمشاه» عازم نیشابور بودند را روایت کرده است، «در چنین هیاهویی که مردم کمی از زاوه باقی مانده بودند، آبادیهای اطراف از ترس جان به قطبالدین حیدر که در آستانه 100 سالگی در خانقاه به گوشهای رفته بود و تعداد زیاد مغولان را «لشکر خشم خدا» میدانست نیز پناه بردند».
وی عنوان کرد:
قطبالدین حیدر در سال 618 هجری قمری و در 100 سالگی درگذشت و در کنار خانقاه خود به خاک سپرده شد و پیروان او پس از آن در مجاورت آرامگاهش اسکان دائم داشتند و تربتحیدریه را به میمنت نام قطبالدین حیدر نیز بنا کردند.
لبافخانیکی ادامه داد:
اطلاعات مربوط به دوران طفولیت، نوجوانی و جوانی قطبالدین حیدر اندک و ناقص، مبهم و گاهی متناقض است. عدهای او را «شیخی نامدار و صاحب کرامات» توصیف کرده و برخی او را از جمله «عقلای مجانین» برشمردهاند، بعضی به عنوان «شیخ مجذوب» از او نام برده و برخی او را «صاحب باطن و اهل ریاضت» دانستهاند و مشی زندگی و شیوه سلوک او را گوناگون و گاهی متضاد برشمردهاند و پیروانش را به انجام اعمال عجیب و غریب انتخاب کردهاند.
او درباره اصل و نسب قطبالدین چنین گفت:
در مورد اصل و نسب او مطالب متفاوتی منتشر شده است مانند نوشته «ابن فوطی» که از او به عنوان «حیدر بن عبدالله بن ابوالبرکات» نام برده است، «فصیح خوافی» نیز نام کامل او را «قطب الدین حیدر بن تیمور بن ابوبکر بن سلطان شاه بن سلطان خان سالوری» ذکر کرده است. همچنین «دولتشاه سمرقندی» نیز او را «حیدر زاوهای» و پدرش را «شاهور» نامیده و در اکثر موارد از او به عنوان «قطبالدین حیدر زاوی» یا «زاوگی» نام برده شده است.
وی اظهار کرد:
با توجه به ویژگیهای فکری و شخصیتی قطبالدین حیدر میتوان او را در زمره صوفیان قرار داد. تصوف یا درویشی طریقهای مبتنی بر آداب سلوک برای تزکیه نفس و ترک دنیا برای رسیدن به حق و به کمال رسیدن نفس است. صوفیگری از قرن دوم هجری قمری آشکار شد و اولین فردی که صوفی نامیده شد، «عثمان بن شریک» مشهور به «ابوهاشم کوفی؛ متوفی 150 هجری قمری بود. آداب طریقت صوفیان در ابتدا بیشتر متوجه عزلت و ریاضت بود که برای رسیدن به مقصود و آزار تن پشمینه (صوف) میپوشیدند.
او در پایان سخنان خود درباره ماجرای تبدیل شدن شهر زاوه به تربت حیدریه پس از حمله مغول ها، افزود:
تاریخ تصوف و عرفان را به 3 دوره شکلگیری تصوف (از آغاز تا قرن پنجم)، گسترش تصوف و عرفان عملی و کمال عرفان نظری (از قرن پنجم تا پایان قرن نهم) و رکود و تطور تصوف و عرفان ( از قرن دهم تاکنون) تقسیم کردهاند. بنابراین، مجموعه معماری به هم پیوسته قطبالدین حیدر در شهر تربتحیدریه مشتمل بر آرامگاه قطبالدین حیدر، مسجد جامع و کاروانسرای طبسی است.